نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها
یار سفر کردهی من از سفر آمده
خرابه را زینت کنم که پدر آمده
خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر
با اشک خود شویم غبار از گل روی تو
پدر پدر می گفتم و کتکم می زدند
شبیه مادرت شدم، قامتم را ببین
نفس درون سینه ام شده تاب و تبم
من بوسه گیرم از گلو تو زلعل لبم
محاسن غرقه به خون بَر من آوردهای
خوش آمَدی ای پدر! مرا به همره ببر
رفتم به همراه پدر، حق نگهدارتان
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
التماس دعا