دل نوشته های یک دوست...

نوحه‌ حضرت رقیه سلام الله علیها

امام حسین

خوش آمدی ای پدر

 یار سفر کرده‌ی من از سفر آمده 

خرابه را زینت کنم که پدر آمده ‏

خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر‏

 

تو کعبه ای و من نماز آورم سوی تو 

با اشک خود شویم غبار از گل روی تو ‏

خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر‏

 

قدم قدم به زخم دل نمکم می زدند 

پدر پدر می گفتم و کتکم می زدند ‏

خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر‏

 

جان پدر کبودی صورتم را ببین 

شبیه مادرت  شدم،  قامتم  را ببین‏

خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر‏

 

نفس درون سینه ام شده تاب و تبم

من بوسه گیرم از گلو تو زلعل لبم ‏

خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر‏

 

چرا عذار لاله گون بَرِ من آورده‌ای 

محاسن غرقه به خون بَر من آورده‌ای ‏

خوش آمَدی ای پدر! مرا به همره ببر‏

 

ای عمه‌ها و خواهران! دست حق یارتان 

رفتم به همراه پدر، حق نگهدارتان‏

خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر‏

 اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

 التماس دعا


[ پنج شنبه 86/10/27 ] [ 7:52 صبح ] [ حمید رضا ]
درباره وبلاگ

چه انتظارعجیبی تو بین منتظران هم عزیزمن چه غریبی.عجیبترکه چه اسان نبودنت شده عادت.چه بیخیال نشستیم نه کوششی نه وفایی.فقط نشسته وگفتیم خداکندکه بیایی.
امکانات وب






بازدید امروز: 32
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 116324
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ]
بک لینک فا